✿✿✿رز مـــشــکــی✿✿✿
گــذشتــه مــن گــذشــت..!
نظرات شما عزیزان:
حـتي مي تــوآنـم بـگويـم در گـذشــت...!
و مـن برايـش ماه ها و روزها سـوگواري و سکـوت کردم...
خاطـراتـم را زير و رو کـردم و اي کــــاش هـاي فـراوان گفـتم...!
"ولي ديــــگـر بـس اسـت..."
بـه شـروعي ديــگـر مي انـديشـم...
عزیزم لطفا بیا به وبمون و نظرتو بگو
منتظره حضورت هستیم
خوشحالم که تو عاقل شدی حداقل
بـــاران خــودش را مـے زنـــد به شیشــــه ؛
مـــن خـــودم را بـــه آن راه !
چـــون حرفــــــ تـــازه اے بـــراے گفتـــن ندارهـ
داد زد و بد و بيراه گفت!(فرشته سکوت کرد)
آسمان و زمين را به هم ريخت!(فرشته سکوت کرد)
جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت!(فرشته سکوت کرد)
به پرو پاي فرشته پيچيد!(فرشته سکوت کرد)
کفر گفت و سجاده دور انداخت!(باز هم فرشته سکوت کرد)
دلش گرفت و گريست به سجاده افتاد!
این بار فرشته سکوتش را شکست و گفت:
آن کس که لذت يک روز زيستن را تجربه کند، گويي که هزار سال زيسته است و آن که امروزش را درنيابد، هزار سال هم به کارش نميآيد و آنگاه سهم يک روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: حالا برو و زندگي کن!
او مات و مبهوت به زندگي نگاه کرد که در گودي دستانش ميدرخشيد. اما ميترسيد حرکت کند! ميترسيد راه برود! نکند قطرهاي از زندگي از لاي انگشتانش بريزد. قدري ايستاد، بعد با خود گفت: وقتي فردايي ندارم، نگاه داشتن اين زندگي جه فايده اي دارد؟ بگذار اين يک مشت زندگي را خرج کنم.
آن وقت شروع به دويدن کرد. زندگي را به سرو رويش پاشيد، زندگي را نوشيد و بوييد و چنان به وجد آمد که ديد ميتواند تا ته دنيا بدود، ميتواند پا روي خورشيد بگذارد و ميتواند...
او در آن روز آسمان خراشي بنا نکرد، زميني را مالک نشد، مقامي را به دست نياورد، اما... اما در همان يک روز روي چمنها خوابيد، کفش دوزکي را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايي که نميشناختنش سلام کرد و براي آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد.
او همان يک روز آشتي کرد و خنديد و سبک شد و لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد!
او همان يک روز زندگي کرد، اما فرشتهها در تقويم خد ا نوشتند: او درگذشت، کسي که هزار سال زيسته بود
ولی من شانس ندارم هر چی بذارم فیلتر میشم ادم بشو هم نیستم
اصلا حالا که فیلترم کردن بدترشو میذارم
بوسه ها را صف کن
میخواهم قیامت کنی
دوباره در دلم میخواهم
دوباره عاشق شوم
وجان دهم در هوای تو
فقط کمی واقعی تر باش که خیال من باورش بشود
حضورت خیالی نیست
آטּـکِـﮧ رَفْتــــــ ...بِـــﮧ اِحتــِــرآمــِ آنْچــﮧ بآפֿــوב بــ ـــ ــــــرב....
حَقـِّــ بآز گشتـــــْ نَـــــבآرב...رَفْتَنَتــْـــ مَـــــــرבآنِــﮧ نَبـــوב....
لآ اقلـــ مـَـــرב بآشـــُ ُ بــــــــــَر نـَـــــــــــگـــَــــرב......
اپم بیا
Design By : behnam.com |